این داستان رو فردی به نام نکیسا که ماما هستش نوشته و ما نقل قول میکنیم...
یه ماجرایی تو زایشگاه اتفاق افتاد که چند روزه که همه ی مارو درگیر کرده و اون مربوط میشه به یه فاجعه که چند روز پیش اتفاق افتاد
روز اول:
چند روز پیش زایشگاه صبحکار بودم. زایشگاه تقریبا خلوت بود و ما مشغول انجام دادن کارهای عقب افتادمون بودیم .
خدماتمون که از اورژانس میومد خبر داد که یه دختر ۱۳ ساله رو آوردن اورژانس که با شکایت درد شکم بستری شده و ازش عکس رادیوگرافی گرفتن و دیدن تو شکمش بچه هست !!!!
هممون شوکه شدیم که دختر ۱۳ ساله و حاملگی؟ و از اونجایی که مطمئن بودیم بالاخره میاد زایشگاه ، دیگه کنجکاوی بیشتری نکردیم تا مریض بیاد زایشگاه
بقیه داستان ادامه مطلب